ضربه اول

برای اینکه در یک مبارزه بتوانیم شانس پییروزی داشته باشیم باید به نکاتی توجه کنیم مثل ضربه اول. یکی از بزرگترین تفاوتها میان مردم عادی و کسانی که خیلی موفق هستند این است که گروه دوم اغلب خیلی سریعتر از سایر مردم ، فرصتها و موقعیتها را شناسایی میکنند این اصل اساسی را به طور یکسان میتوان در معاملات جدید املاک ، خرید و فروش سهام یا زدن اولین ضربه در مبارزه به کار گرفت . اول بودن همیشه مزایای بسیاری دارد . جالب است بدانید که چگونه وقتی در مبارزه فرصتی برای خود بوجود میاورید تا این ضربه را وارد کنید ، تحرک و پویایی مبارزه تغییر می کند.

 

جان ویل میگوید : ای کاش وقتی در نیروی پلیس اندونزی تازه شروع به کار کرده بودم ، این فرصت را داشتم که کتابهای جف تامپسون را مطالعه کنم ، اما او متاسفانه در‌آن زمان نوجوانی بیش نبود و هنوز کتاب ننوشته بود ، با وجود این ، مدت زیادی طول نکشید تا توانست بر روی تعدادی از هدفهای پایه تمرین کنم و به نظر میرسید که این تمرینات نتیجه ای بسیار عالی داشت . در آن زمان هدف اصلی من بر زمین زدن حریف بود تا در گرماگرم درگیری فرصت فرار از ضربات از او بگیرم . برای این منظور ، در چند بار اول با سر خود به حریف ضربه میزدم . هیچ کس انتظار چنین چیزی را نداشت و اگر ضربه به درستی اجرا میشد برای بار نخست بود که حریف را زمین می زد . این عمل به استراتژی من تبدیل شد. من کلاه بی لبه بر سر میگذاشتم و در زیر آن یک دستمال کاغذی کوچک قرار میدادم . این دستمال به من کمک می کرد تا کمتر احساس درد کنم . اکنون کلید استفاده از ضربه نخست استفاده کامل از عنصر غافلگیری است . اگر حریف منتظر چنین حمله ای نباشد ضربه نخست و غافلگیرانه می تواند بسیار موثر باشد. مسلما حریف با چنین ضربه ای بر زمین میافتد . پس از گذشت یکماه ، در حالیکه نیم دوجین زخم زیر کمربندم به وجود آمده بود ، تصمیم گرفتم که کمی بیشتر تجربه کنم . با ضربات پا شروع کردم و اغلب این ضربات را بر قسمت داخلی ساق پای پیشین حریف وارد میکردم . این کار معمولا سبب می شد پاهای حریف به قدری از هم باز شوند که تعادل او بر هم بخورد و با صورت بر زمین بیافتد ، در غیر اینصورت می توانستم یک ضربه مشت راست به صورت حریف وارد کنم. همچنین ، این فن مانع از آن می شد که حریف بتواند با چاقوی دندانه دار ، به سرم ضربه بزند .

 

یکی از چیزهایی که من درباره این تکنیک یاد گرفتم این بود که می بایست پیش از پرتاب اولین لگد کوتاه خود ، پاهای حریفم را به میزان زیادی از یکدیگر باز کنم . اگر من اینکار را نمیکردم و پاهای حریف نزدیک به یکدیگر بودند احتمال خرد شدن پنجه پایم در میان ران پای دیگر حریف، بسیار زیاد بود. هنگام جایگیری پاهایم پیش از ضربه زدن ، تقریبا مطمئن میشدم که تنها به یک پای حریف ضربه می زنم و این امکان را برای خود ایجاد کنم که با مشت راست ضربه ای به فک حریف وارد نمایم و مراقب باشم بر اثر این ضربه ، بندهای انگشتان آن دستم مجروح نشوند . اما مشکل من به زانو در آوردن حریفانی نبود که غیر قابل پیش بینی بودند ، بلکه بزرگترین مشکل من مجرمین سواره بودند . گاهی اوقات اتفاقات و حوادث در محیط های سربسته اتفاق نمی افتد بنابراین بین نیروی پشتیبان من و صحنه جرم و حوادث هیچ ارتباطی وجود نداشت . بعضی اوقات مجبور بودم فریاد زده و کمک بخواهم اما به نظرم سالها طول می کشید تا نیروی کمکی برسد . البته مطمئنم که اینطور نبود . اما خودتان می دانید که در مواقع خطر ، آدرنالین است که ترشح شده ، سبب وحشت شما می شود به طوری که زمان را گم میکنید ، در طی دستگیر کردن مجرمان که بسیار زیاد برایم اتفاق میافتاد متوجه تاثیر بسیار زیاد نخستین ضربه شدم . مفهوم ضربه نخست یا غافلگیرانه چیز تازه ای نیست . این مفهوم هزارها سال است که به همراه ترس و محافظت استفاده شده است یه هر حال در دهه اخیر استادان هنرهای رزمی نگاه عمیقتری به کاربرد و مفهوم این جنبه مبارزات واقعی داشته اند ، جف تامپسون اولین نفری است که این مفهوم را به طور علمی تبیین کرده و در اختیار عموم مردم قرار داد .

 

جف رزمی کار فوق العاده ای است که سابقاً بوکسور بوده است و نویسنده ای است که جایزه دریافت کرده است . او در کاونتری انگلستان زندگی میکند . تجزیه و تحلیل او از استراتژی ضربه نخست یا غافلگیرانه کشف بزرگی برای رزمی کاران سراسر دنیا بود . چند ماه قبل من چند ماه را با او سپری کردم ، ما از موضوعات مختلفی صحبت کردیم که در میان آنها صحبت از مراحل اولیه مبارزه پویا به میان آمد که او نیز استاد چنین مبارزه ای است . او بر پایه تجربیاتی از مبارزات واقعی خیابانی به دست آورده بود اطلاعات بسیار گرانبهایی دارد . این مبارزات به او آموخته اند که معمولا ضربه نخست عامل مهم تصمیم گیری و بسیار تعیین کننده است . یکی از موفقترین استراتژی های غافلگیرانه چیزی است که من آن را فرمول می نامم .فرمول این بود:  

دفاع کن ، سؤال کن ، برو .

 

 

 

دفاع کن :

در مرحله دفاع کردن در واقع سد جسمانی است که ما با کمک بازوهایمان بین خود و حریف ایجاد میکنیم و بخش مهمی از چیزی است که من آن را وضعیت بدنی پیش از مبارزه می نامم .

سؤال کن :

به محض آنکه حریف یا مهاجم سد دفاعی ما را بشکند به عقب رانده شده ایم و او می تواند مجدداً به ما حمله کند و برایمان مشخص شده است که درگیری بدنی غیر قابل اجتناب است . بنابر این ما سؤال را مطرح کرده ایم . این سؤال تأثیری دوگانه دارد : اول اینکه به مهاجم اطمینان می دهد که ما نمیتوانیم از پس حمله او برآییم در نتیجه واکنش آنی و غیر ارادی او را کاهش میدهد . دوم , این کار مشخصاً سبب کاهش زمان واکنش او میشود , چرا که مغزش درگیر پاسخ دادن میگردد .

برو :

این حرکت غافلگیرانه یا ضربه اول ماست و در حقیقت می تواند شامل هر عملی باشد ، از ضربه ای آرام گرفته تا حرکتی تند و کوبنده آن حرکت ممکن است کشیدن بازو یا سایر تکنیک های درگیری یا استفاده از آرنج یا در صورت مناسب بودن موقعیت ، ضربه ای از جانب ما باشد . اگر اخلاقیات و جنبه های قانونی و نیز اصول حرفه ای را کنار بگذاریم ضربه غافلگیرانه یا حرکت نخست میلیونها سال است که مورد استفاده قرار گرفته است . میتوانید موافق یا مخالف استفاده از آن باشید اما وجودش را نادیده نگیرید .

 

 

 

نویسنده: علی نیازی

منبع: 

https://www.defashakhsy.com/


مشخصات

آخرین جستجو ها